فرهنگ و هنر گیلان

فرهنگ و هنر گیلان
در این وبلاگ مسایل جنگ نرم و همچنین مسایل فرهنگی، سیاسی و... گیلان ارائه می شود.

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 67
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 1



تمركز تهاجم رواني در جغرافياي انساني

 حال بايد ديد كه در جنگ‏های رواني اولويت با كدام بخش از مراكز انساني است. آيا طبقات و اقشار مختلف اجتماعي مي‌‌توانند مورد توجه كلي و يك سياست مشخص باشد، يا براي هر گروه بايد روش خاصي به كار برد؟ آيا مردم روستاها همانند ساكنين شهرها مي‌توانند از نظر رواني آسيب پذير باشند؟ آيا گروه‌هاي طرفدار و مخالف و بي‌تفاوت نظام، نقاط حساس و ضعيف يكساني دارند؟

بديهي است اقشار وسيع تشكيل دهنده يك كشور نمي‌توانند به طور يكسان مورد تهاجم رواني قرار گيرند. نوع سلاحها در جنگ رواني متناسب با كميت و كيفيت جمعيت مورد نظر يا نقاط ضعف و قوت آنها انتخاب مي‌شود. براي هر گروه روش خاصي انتخاب مي‌‌گردد. مخالفين سياسي يك نظام خود يك گروه هدف را تشكيل مي‌دهند كه مي‌توانند به چند دسته تقسيم شوند . همانطور كه عناصر بي‌تفاوت يا طرفدار نظام چنين هستند.

الف) مخالفان سياسي: ازجمله اهداف قابل دسترس درجنگ رواني گروه‌هاي مخالف هستند. يكي از گروه‌هاي احتمالي مورد توجه براي تهاجم رواني، مخالفان سياسي يك دولت مي باشند. اين گروه براساس وضعيت و تعداد مي‌تواند از عناصر مناسب و آماده براي عمليات رواني محسوب شوند. عناصري كه در مقابل دشمنان خود قدرت دفاعي و احساس مقاومت ندارند ، مي توانند از توان و آمادگي كافي براي شركت در طرح‌هاي عملياتي را دارا باشند . گروه مخالفان سياسي يك نظام كه به مثابه ابزار اصلي به كار مي‌آيند در بخشهاي مختلف اقتصادي، مذهبي، فرهنگي، علمي و .... فعاليت كرده و مي‌توانند به سادگي زمينه لازم براي درهم شكستن اراده مقاومت و پذيرش تسليم را به وجود آورند و اين امر مي‌تواند درهر جنگي نقش بسزايي داشته باشد.

ب) عناصر بي‌تفاوت: دومين گروهي كه مي‌توان از آنها براي مقاصد جنگ رواني بهره‌برداري كرد، اقشار وافراد بي‌تفاوت هستند. مخالفان سياسي در جنگ رواني از اهداف كاملاً دردسترس تلقي مي‌شوند. درحالي‏كه گروه‌هاي بي‌تفاوت اجتماعي با مخالفان سياسي تفاوت دارند، زيرا ممكن است زمينه مقاومت اندكي در آنها يافت شود. به همين خاطر عناصر بي‌تفاوت بايد تحت برنامه‌هايي خاص و جداگانه درراه دسترسي به هدف مورد نظرهدايت شوند. يكي از اهداف جنگ رواني مي‌تـواند از بين بردن زمينه‌هاي تمايل گروه‌هاي بي‌تفاوت به يك جريان يا سياست خاص و گرايش آنها به مواضع مخالف تلقي شود. خارج كردن گروه بي‌تفاوت از جايگاه مورد علاقه‌اش، نياز به اجراي برنامه خاصي دارد. سپس تحت يك برنامه مجدد بايد اين گروه را درجبهه جديد فعال نمود. جبهه‌اي كه همانند يك گروه فشارعمل كرده و سياست‌ها و اراده حكومت خود را مورد تعرض قرار داده و از آن حمايت نمي‌كند.

ج ) عناصر طرفدار يك سياست يا دولت

1-      توده مردم: افراد يك جامعه اگر طرفدار حكومت خود باشند، مهمترين هدف جنگ رواني محسوب مي‌شوند. اينان در عين حال هدفي استراتژيك و تا حدي هم غير قابل دسترسي در كوتاه مدت را تشكيل مي‌دهند. بنابراين بايد برنامه‌هاي عملياتي دقيقي براي اين گروه تنظيم كرد. اين برنامه مي‌تواند از كار بر روي نقاط ضعف سيستم در ابعاد اقتصادي، فرهنگي، علمي، آموزشي، مذهبي و غيره آغاز شود.

2-       مديران و گردانندگان حكومت: گروه ديگري كه مي‌‌تواند مورد تهاجم رواني قرار گيرد. نيروهاي اداري و سياسي يك جامعه را شامل مي‌شود. افراد اين گروه به خاطر شخصيت و شغل خاص خود مصونيت بيشتري در برابر جنگ‏های رواني بروز مي‌دهند. كانال‏ها و امكانات خاصي وجود دارد كه مديران هر جامعه از آن‌ها تغذيه مي‌كنند. از طريق نفوذ به اين كانال ها مي‌توان از ميزان و درجه اين مصونيت‌ كاست

3-       جريان‏ها، احزاب و گروه‌هاي طرفدار حكومت: جريان‏ها و گروه‌هاي طرفدار به خاطر داشتن تشكل از قدرت بيشتري برخوردارند، لذا مورد توجه جدی‏تر نيروهاي دشمن واقع مي‌شوند.

روشهاي جنگ رواني

 در جنگ‏های معمولي از ديرباز هر گروه براي از بين بردن دشمن از وسائل و امكاناتي چون شمشير، سلاح‌هاي آتشين، سلاح‌هاي انفجاري و ... استفاده كرده است و تا با فرو پاشيدن قدرت و نقاط تمركز دشمن، اراده خود را بر او مسلط نمايد. در حال حاضر جنگ‏های هوائي ، دريائي و زميني ابزاري هستند تا اراده يك گروه بر گروه ديگر را مسلط نمايند. همانطور كه اشاره شد، امروزه براي نابود ساختن دشمن از روش‏هايي استفاده مي‌شود كه با جنگ‏های شناخته شده درطول تاريخ متفاوت مي‌باشد . با اين حال نيت و هدف از جنگ چندان تغيير نكرده است. جنگ رواني جنگي است در تاريكي و شباهتي به جنگ‏های عادي ندارد. اين جنگ چون ميكروب، در جسم حريف وارد شده، رشد كرده و سرانجام او را از پاي در مي‌آورد.

جنگ رواني به جاي استفاده از هواپيماي جنگنده و بمب افكن از ماهواره و به جاي توپخانه و موشك از امواج راديويي كمك مي‌گيرد. به جاي مسموم‌كردن غذا و آب آشاميدني سربازان دشمن، به پخش اخبار و اطلاعات نادرست مي‌پردازد. برخی از روش های رایج در جنگ روانی عبارتند از:

1-     انتشار شفاهي اخبار غلط و شايعات

پخش اخبار نادرست و شايعات در سطح جامعه يكي از روش‌هاي معمول در تخريب افكارعمومي است و اثرات مهم و فوري به دنبال دارد. گاه افراط در انتشار شايعات و عدم توجه به آن‏ها سبب مي‌شود كه عناصر هدف به صورت ناخودآگاه جذب شده و از خود تمايلاتي را بروز دهند. براي مثال اگر نيروي مورد تهاجم داراي قدرت و شدتي در زمينه درستكاري است، او را به دزدي متهم كرده و آنقدر اين مطلب را مطرح مي‌‌كنند كه كم‌كم به گوش او رسيده و تشويق مي‌شود تا فوائد و زيان‏هاي دزدي را در پيش خود مرور كند و اين مي‌تواند اولين گام در راه انحراف فرد باشد. درپراكندن شايعات آنچه مؤثر است، برخورد عقل و منطق و احساسات است. نيروهاي آموزش دیده كه قادر به تفكر بوده و مي‌كوشند براي هر كار و هر حادثه‌اي انديشيده و علل و عوامل اصلي آنرا ازطريق تفكر بدست آورند، كمتر در معرض آسيب و غافلگيري هستند. اما نيروهائي كه قدرت عقلائي ضعيف تر داشته يا احساسات آنها بر عقلشان غلبه دارد، چنين نيستند و به دلیل عدم آموزش آسيب‌پذيري بيشتري داشته و زودتر غافلگير مي‌شوند. عاملان جنگ رواني نيز بر اين امر واقف هستند و مي‌كوشند تا با توجه به جنبه‌هاي احساسي در مقاطع خاص در خصوص مسئله‌اي اغراق كرده و يا بسيار ريزبين شوند. بايد توجه داشت كه اين گفته و مفهوم عدم توجه مطلق به قوه استدلال و تعقل نيست و بلكه برعكس، روش‏هاي مزبور كاملاً بر تجربه و محاسبات دقيق مبتني مي‌باشد. در جنگ روانی علمی قدرت تعقل نيروهاي تحت تهاجم نيز مورد مطالعه قرار گرفته و براساس نتايج حاصل، برنامه‌ريزي‏هاي لازم انجام مي‌شود . بنا به نتايج قابل توجه بدست آمده از اعمال اين روش‏ها، جنگ رواني عملاً از طرف سياست‏مداران و نظاميان مورد تأييد واقع شده است. شايعه پراكني براساس يك سري مقدمات صورت مي‌گيرد از جمله بايد روحيه و فرهنگ اقشار مختلف مردم را شناسائي كرده و از آنجا به نقاط آسيب‌پذير، حساس و مقاومت آنها پي برد.

اولين گام عملي در پراكندن شايعات، درك و شناخت عوامل و زمينه‌هاي پذيرش يا عدم پذيرش عمومي جامعه نسبت به شايعه است. سپس به عنوان آزمون اوليه يا در جهت بالا بردن درجه حساسيت پذيرش عمومي جامعه، اقدامي صورت مي‌گيرد. براي تعيين درجه شايعه پذيري جامعه معمولاً پنهان يا آشكار اقدام به سرشماري و نظر خواهي‌هايي مي‌شود.

2-  شايعات كتبي

گاه انتشار شايعات از طريق پخش اعلاميه، شب نامه، كتاب و ... صورت مي‌گيرد. اهميت پخش اعلاميه و شب نامه، به دليل مهم بودن اخبار و ممنوع بودن آنها نيست بلكه بيشتر اثرات جنبي آنها مورد توجه مي‌باشد. هنگامي كه يك فرد عادي در منزل خود يا در كوچه و راه به اعلاميه‌اي بر مي‌خورد، به وجود مخالفيني در جامعه واقف مي‌شود. بدين ترتيب انگيزه هاي مخالف تحريك شده و مورد تشويق قرارمي‌گيرد. اولين نمودي كه اين فعاليت‌ها مي‌تواند داشته باشد اين است كه در جامعه دموكراسي وجود نداشته و مخالفين نمي‌توانند از طرق قانوني خواسته‌هاي خود را بيان نمايند .
3- سخن پراكني راديويي

 راديو از آنجا كه يك رسانه همگاني است و برد زيادي دارد، مي‌تواند در جنگ رواني به نحوي وسيع مورد بهره‌برداري قرار گيرد. اولين گام مطلع ساختن مردم از وجود چنين ايستگاه‌هاي راديويي است، پس از آن بايد جاذبه كافي ايجاد كرد تا مردم به شنيدن مطالب اين دستگاه‌ها علاقه‌مند شوند. ساعت پخش برنامه را بايد به نحوي انتخاب كرد كه بيشترين تعداد افراد بتوانند ازآن استفاده كنند. افراد بايد حتماً به برنامه‌ها و اخبار رسمي راديوي خود بي‌اعتماد شوند و به نحوي روزافزون به برنامه راديوي مخالف علاقمند شوند

4- ايستگاه‌هاي ماهواره ای تلويزيوني:

 یکی ازمهم‏ترين کانال‏های ارتباطی در جبگ روانی شبکه های ماهواره‏ای و تلویزیونی مي‌باشد. دراین شبکه ها با استفاده ازقدرت ارتباطی دیداری - شنیداری می توان به تلقين تحليل‏ها واخبار سياسي و اجتماعي همراه با ايجاد صحنه‌ های ساختگي پرداخت.



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط محمدزاده
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی :